از "ویرجینیا وولف" تا "لیندا ناکلین"؛ جریان مستقلِ نقد ادبی تا نقد هنریِ فمینیستی


 در سال ۱۹۲۹ میلادی، نویسنده و منتقد انگلیسی "ویرجینیا وولف"، در کتاب جریان سازش "اتاقی از آنِ خود"؛ برای نخستین بار به طرح این پرسش اساسی پرداخت که چرا (تا آن زمان) هیچ نویسنده ی زن بزرگی در تاریخ ادبیات جهان وجود نداشته است؟! خانم وولف در این کتاب، علاوه بر طرح این پرسشِ مهم، به ریشه یابی و آسیب شناسی مسئله پرداخته و از همه مهمتر اینکه راهکار ارائه داده است. او در  جمله ی تأکیدیِ معروفش این چنین می نویسد: زنی که می خواهد داستان بنویسد باید پول و اتاقی از آنِ خود داشته باشد»؛ چیزی که جزء محالات زندگی یک زن انگلیسی، در آن دوره محسوب می شد. او همچنین در مثال معروفش از این کتاب، اینگونه فرض می گیرد که اگر "شکسپیر"، دختر به دنیا می آمد و یا یک خواهرِ نابغه همانند خود داشت، مناسبات اجتماعی و قوانین حاکم بر جامعه ی انگلیسِ پانصد سالِ پیش، چه سرنوشتِ شومی را می توانست برای این نابغه ی مؤنث رقم بزند!. نثرِ مدرن و نظریات فراجنسیتی ویرجینیا وولف در این کتاب، نه تنها شیوه ی نوینی را در نگارش ادبی و نثر مدرنیستی قرن بیستم ایجاد کرد، که تبدیل به سرآغازی شد برای جریان نقد ادبی فمینیستی؛ و بعدها از قلمرو ادبیات نیز فراتر رفت و وارد حیطه هایی مانند فلسفه و هنر گردید.  



در سال ۱۹۷۱میلادی - چهل و دو سال پس از انتشار کتاب "اتاقی از آن خود" - مقاله ی ارزشمندی اینبار در حوزه ی هنر، توسط مورخ و منتقد هنری "لیندا ناکلین" منتشر شد، با عنوان: چرا هیچ هنرمند زنِ بزرگی وجود نداشته است؟!». خانم ناکلین در این مقاله، مثال آشنایی را مطرح می کند، که اگر "پیکاسو" دختر به دنیا می آمد، چه سرنوشتی در انتظارش بود؟ آیا پیکاسوی مؤنث نیز، به همان اندازه، از پدرِ هنرمندش توجه، حمایت و تعلیمات هنری؛ برای ورود به بازار حرفه ایِ هنر را دریافت می کرد و یا اینکه از همان ابتدا، برای نوع دیگری از زندگی، که سرنوشتِ محتومِ همه یِ نِ آن دوره بود تربیت می شد؟. خانم ناکلین در قسمتی از این مقاله، با نگاهی واقع بینانه، فرآیند رسیدن به موفقیت های بزرگ، برای یک نویسنده ی زن و یک هنرمندِ زن را یکسان نمی داند و در مقایسه چنین می نویسد: 

همچنین مشخص می شود که چرا ن در ادبیات می توانستند رقابت بسیار نزدیکتری داشته باشند و حتی دست به نوآوری بزنند. در حالیکه خلق هنری، به طور سنتی نیازمند فراگیری تکنیکها و مهارتهایی مشخص با مراحلی معین و در نهادی بیرون از خانه است،. اما این چیزها به هیچ وجه در مورد شاعر و رمان نویس صدق نمی کند. هرکس، حتی یک زن، باید زبان را فرا بگیرد، می تواند خواندن و نوشتن بیاموزد و قادر است در حریم خصوصی اتاقش بر روی کاغذ دست به تجربه های شخصی بزند. طبعاً این استدلال، دشواریها و پیچیدگیهای ملازمِ خلق ادبیات خوب یا عظیم را خواه توسط مرد و خواه توسط زن بیش از حد ساده سازی می کند، ولی با این حال دلیلی برای امکان به وجود آمدن امثال امیلی برونته یا امیلی دیکنسون و عدم وجودِ نمونه های معادل با آنها را در هنرهای بصری  دستکم تا همین اواخر، به دست می دهد». 

این مقاله ی جریان ساز، به همراه چند مقاله ی تحلیلی-هنری-فمینیستیِ دیگر از لیندا ناکلین در کتابی با عنوان: "ن، هنر و قدرت و مقالاتی دیگر"، گردآوری شده که امروزه به عنوان یکی از منابع مهم در پژوهش های هنری مورد استناد قرار می گیرد. این کتاب به فارسی نیز، با عنوان: "زن، هنر، قدرت"؛ ترجمه شده و با صلاح دیدِ گروه مترجمان، در اختیار عموم قرار گرفته است. *(اگر چه به نظر می رسد، برگردان فارسی این کتاب، در مقایسه با نسخه ی اصلیِ اثر؛ در قسمت هایی، از ضعفِ ترجمه لطمه دیده است).


 به اعتقاد نگارنده، نکته ای که نباید نادیده گرفته شود، اهمیت طرحِ اینگونه "پرسش ها " و تحلیل و پرداختِ "مستقل" و "بی طرفانه"، با نگاهی فراجنسیتی است. آنچه که مسلم است، در کمتر از صد سال از طرحِ پرسشِ ویرجینیا وولف، امروزه نه تنها ویرجینیا وولف؛ خود به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان ادبیات جهان شناخته می شود که در هر دهه، بر تعداد ن نویسنده ای که موفق به دریافتِ جایزه ی نوبل ادبیات می شوند افزوده می گردد. اینکه آیا پرسشِ لیندا ناکلین نیز، سرنوشت مشابهی را برای نِ هنرمند رقم خواهد زد یا خیر، را در پایانِ این قرن، آیندگان می توانند به قضاوت بنشینند.

 

نازنین رسایی 

اسفند ماه ۱۳۹۷



دریافت نسخه ی pdf مقاله "چرا هیچ هنرمند زن بزرگی وجود نداشته است؟" در ادامه ی مطلب


دریافت نسخه ی pdf کتاب "زن، هنر، قدرت" در ادامه ی مطلب .


ادامه مطلب


مشخصات

آخرین جستجو ها